اگر بنده بداند در رمضان چه هست، البته دوست می دارد رمضان یک سال باشد.
——————————
حدیث ۳« به بند کشیده شدن شیطان»
رسول خدا (ص) فرمودند:
چون ماه مبارک رمضان در آمد ، درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز می شود و شیاطین به بند کشیده می شوند.
——————————
حدیث ۴« ندای هل من تائب»
حضرت رسول (ص) می فرمایند:
خداوند تبارک و تعالی در هر شب از ماه رمضان سه مرتبه فرماید: آیا سوال کننده ای هست تا خواسته ی او را به وی بدهم؟ آیا توبه کننده ای هست تا توبه ی او را بپذیرم؟ آیا آمرزش کننده ای هست تا او را بیامرزم؟ کیست به توانگر بی احتیاج و ادا کننده ی عادل قرض بدهد.
فرمود : برای خداوند تعالی در آخر هر روز از ماه رمضان موقع افطار هزار هزار آماده شده از آتش است ، آن گاه که شب و روز جمعه شد در هر ساعت از آن هزار هزار نفر ار آتش آزاد می کند ، که همه ی آنها مستحق عذاب بوده اند، آنگاه که آخر ماه رمضان شد خداوند به شمار آن چه از اول ماه تا آخر آزاد کرده آزاد می کند.
——————————
حدیث ۵« رمضان ، کفاره گناهان»
رسول خدا (ص) فرمودند:
همانا ماه رمضان تا رمضان دیگر کفاره ی گناهانی است که در بین آن دو صورت می گیرد و نیز بهشت از امسال تا سال آینده برای روزه داران ماه رمضان آرایش داده می شود.
——————————
حدیث ۶« دو برابر شدن ثواب»
پیغمبر خدا (ص) فرمودند:
ماه رمضان ماه خدا و آن ماهی است که نیکی ها در آن دو چندان (و ثواب آن دو برابر )خواهد بود.
——————————
حدیث ۷« بهترین ماه ها»
رسول خدا (ص) فرمودند:
همانا ماه خدا همراه با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو آورده است. این ماه در نزد خدا بالاترین ماه ها است و روز هایش بالاترین روز ها و شب هایش بالا ترین شب ها و ساعاتش بالاترین ساعت ها است. در این ماه ، نفس هایتان ثواب تسبیح دارد و خواب تان عبادت خدا است و کار نیک تان مورد قبول و دعایتان مستجاب خواهد بود.
——————————
حدیث ۸« اول و وسط و آخر رمضان»
حضرت رسول (ص) فرمودند:
ماه رمضان ، آغازش رحمت است و میانه اش بخشایش و پایانش نجات (بندگان گنهکار) از آتش است.
——————————
حدیث ۹ « سه نشانه مومن»
رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمودند:
برای مومن سه نشانه است : ادای نماز ، پرداخت زکات و انجام روزه.
——————————
حدیث ۱۰« در خواست روزه از کودکان»
امام صادق (ع) فرمودند:
از کودکان روزه بخواهید هنگامی که نه سال شد البته به قدر تواناییش ، پس اگر توانست تا ظهر یا بعد از ظهر تحمل کند تا این زمان روزه بدارد و هر گاه گرسنگی و تشنگی بر او غلبه کرد افطار کند.
پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان... شد , او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد ,
او پدر پسر را دید که در راهرو میرفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: "متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم , و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم ,
پدر با عصبانیت گفت: آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو میتوانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا میمرد چکار میکردی؟
پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: "من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده میگویم" از خاک آمده ایم و به خاک باز میگردیم , شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است , پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد , برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه , ما بهترین کارمان را انجام میدهیم به لطف و منت خدا , پدر زمزمه کرد: (نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است ), عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد , خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد , و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت : اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید , پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: "چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟ پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد : پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد , وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود , و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد , او با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند." هرگز کسی را قضاوت نکنید چون شما هرگز نمیدانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان میگذرد یا آنان در چه شرایطی هستند
خــــداوندا به من بیاموز:
دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند
عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند
محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند
بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند
و بخندم با کسانی،
که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند
__۰♥۰♥_____♥۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
___۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰♥۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_______۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰,*-:¦:-*
____*-:¦:-*_____۰♥۰♥____♥۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
____*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
______*-:¦:-*_____۰♥۰۰۰♥۰
_________*-:¦:-*____۰♥۰
______________,*-:¦:-*
___۰♥۰♥_____♥۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
___۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰♥۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_______۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰,*-:¦:-*
____*-:¦:-*_____۰♥۰♥____♥۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
____*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
______*-:¦:-*_____۰♥۰۰۰♥۰
_________*-:¦:-*____۰♥۰
______________,*-:¦:-